یاد بودی از استاد شاپوریان و بررسی آخرین اثرش
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
در بیابان عدم واله و حیران شده ام»
به یاد دارم که نخستین درسی که استاد دکتر رضا شاپوریان در کلاس روانشناسی رشد به ما آموخت این بود که: «رفتار والدین با فرزندانشان باید هم مهربان باشد و هم قاطع!» جالب اینکه این اندرز در رفتار استاد نسبت به شاگردانش نیز همواره منعکس بود. استاد در نظر شاگردانش٬ که من نیز جزوشان بودم٬ هم همانند پدرگونه ای مهربان بود و هم همانند معلمی آگاه قاطعیت داشت. نیز به یاد دارم که در کلاس مکتب روان شناسی، در بحث روانشناسی گشتالت (Gestalt) که مکتب مورد علاقهً او بود٬ استاد خاطر نشان کرد که: «پایه روانشناسی گشتالت بر این اصل استوار است که کُل بیش از مجموع اجزاء تشکیل دهنده اش می باشد.» و برای مثال به کلاس درس خود اشاره کرد که: «این کلاس درسی ما ورای گردآمون تنی چند دانشجو مثل شماست که اینجا نشسته اند و به مزخرفات شخصی مثل من گوش می کنند!» استاد در ضمن مهر پدرانه و قاطعیت علمی٬ از خوش طبعی ویژه ای نیز برخوردار بود که گاهی چاشنی گفتارش میشد. این ویژگی خوش طبعی در شعر زیر٬ به نام «حدیث نفس» که استاد در توصیف زندگی خود سروده است منعکس است:
استاد دکتر رضا شاپوریان در دیار حافظ شیرین سخن به دنیا آمد. تحصیلات پیش از دانشگاهی خویش را در مدارس شاهپور و نمازی در شیراز وسپس در دبیرستان دارالفنون تهران به پایان رسانید و دانشنامه ی لیسانس ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد و سپس برای تحصیلات عالیه عازم آلمان شد و درجه دکترای روانشناسی خود را از دانشگاه بُن دریافت کرد.
پس از بازگشت به ایران٬ دکتر شاپوریان دردانشگاه شیراز ( که بعدا به پهلوی و دوباره به شیراز تغییر اسم داد) به کار مورد علاقه خود که آموزش و پژوهش روانشناسی بود پرداخت و درهمان جا تا مقام استادی پایه ۱۰ ارتقاء یافت. دکتررضا شاپوریان مدّتی نیز ریاست بخش روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه پهلوی را به عهده داشت و در طول خدمت آموزشی خود شاگردان بی شماری را آموزش داد که عده ای از آنها در حال حاضر خود جزو استادان٬ درمان گران٬ و پژوهشگران روانشناسی موفق در ایران و خارج از ایران هستند.
استاد مدت کوتاهی پس از انقلاب اسلامی٬ علی رغم میل باطنی٬ به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود در ایران خاتمه داد و به اتفاق همسر و دو دخترخویش عازم امریکا شد وبه مدت ۴ سال در دانشگاه باکنل (Bucknell) در ایالت پنسیلوانیا به امور پژوهشی پرداخت، سپس عازم شهر پراودینس (Providence) در ایالت ردآیلند (Rhode Island) گشت٬ و در آنجا با همکاری پورفسور پیتر مرندا (Prof. Peter F. Merenda) درموسسه والتر کلارک
پس از آن به خاطر ادامه تحصیلات دانشگاهی دخترانشان، در ایالت ماساچوست، در شهر مالدن (Malden) و سپس در شهر نیوتن (Newton) در حومه شهر بوستون (Boston) اقامت گزید وهمچنان به فعالیت های پر ثمر پژوهشی خود ادامه داد که ثمره آن پنج کتاب است: بزرگمردان روانشناسی اجتماعی٬ حقایقی درباره اختلال وسواس٬ اصول کلی روانشناسی گشتالت٬ روانشناسی کاربردی برای مقابله با مشکلات. آخرین اثر استاد « نیمرخ شخصیتی حافظ» است که بررسی گذرايی از آن در این نوشتار داده خواهد شد. دکتر رضا شاپوریان در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۷ (May 19, 2008) به ابدیت پیوست ودر آرامگاه نیوتن (Newton Cemetery) به خاک سپرده شد. ابیات زیر ٬ سرودهً خودشان٬ بر سنگ مزار استاد نقش بسته است:
از بازماندگان دکتر شاپوریان٬ همسر(لیلی) و دو دخترشان میباشند. یکی ازآنها گلناز٬ مهندس علوم کامپیوتری٬ فارغ التحصیل از دانشگاه بوستن و دیگری طنّاز٬ متخصص جراحی لثه و کاشتن ایمپلانت از دانشگاه تافتز (Tufts University) است که نیز به آموزش اشتغال دارد.
استاد شاپوریان به آموزش و نگارش علاقه ای ویژه داشت. به یاد دارم که چندین سال پیش که برای سخنرانی در باره حرمت نفس از طرف گروه فرهنگی شباهنگ به فیلادلفیا دعوت شده بودند٬ از ایشان خواسته شد که تمایل دارند چگونه به حضار معرفی شوند؟ ایشان پاسخ دادند که بیش از دو کلمهً «معلم و دبیر» معرفی دیگری لازم نیست! از استاد شاپوریان کتابهای متعددی به چاپ رسیده است که نمونه ای از آنها در لیست اثرشان در پایان این نوشتارذکرشده است. علاوه بر این٬ دکتر شاپوریان نوشته های زیادی در مسائل روانی- اجتماعی- آموزشی در مجلات علمی در امریکا و انگلستان به چاپ رسانیده اند که در پاره ای از آنها این نگارنده افتخار همکاری با ایشان را نیز داشته است. علاوه بر کتابها و مقاله های علمی٬ دکتر شاپوریان به ادبیات و شعر نیز دلبستگی ویژه داشت و چندین مجموعه شعر در گوشه و کنار نیز به جای گذاشته است. چند نمونه از اشعار ایشان که به مناسب در این نوشته وارد شده است حاکی از ذوق ادبیشان است. از استاد شاپوریان در حال حاضر دو کتاب در زیر چاپ است. یکی از این دو کتاب «روانشناسی کاربردی برای مقابله با مشکلات» است که با سرپرستی دکترشاپوریان و همکاری دکتر ایرج معانی واین نگارنده ویرایش یافته است که از طرف انتشارات نیکتاب چاپ میشود. این کتاب شامل ۱۵ فصل است که توسط ۸ تن از ایرانیان ساکن امریکا که هر کدام در رشته های دانش رفتاری و اجتماعی تخصصی دارند٬ نوشته شده است. در پیش گفتار این کتاب آمده است که: « هر کدام از این همکاران سالهاست که در موسسات آموزش عالی و پژوهشی درون و برون مرزی به آموزش وپژوهش اشتغال داشته اند و تعدادی از آنان در خدمات درمانی هم صاحب نظر هستند و هم دست اندرکار. اغراق نیست اگر گفته شود که با توجه به دامنه سنی نویسندگان این کتاب- از ۵۰ تا ۷۰ سالگی- وبا توجه به میانگین خدمات آموزشی ٬پژوهشی و درمانی آنان (قریب ۳۰ سال) مجموع تجارب ۸ تن نویسندگان این مجموعه بیش از ۲۴۰ سال میشود!» نگارش این کتاب بدون راهنمايی و سرپرستی دکتر شاپوریان٬ در تنوع بخشیدن به متن آن امکان پذیر نبود. تنوع متن و عمق علمی کتاب در تمام ۱۵ فصل آن در موضوعات گوناگون از جمله احساس تنهایی٬ روابط مادر و فرزند٬ تکامل شخصیت سالم٬ مقایسه پزشکی قدیم و نوین٬ مشکلات روانی رزمندگان٬ سازگاری با افسردگی٬ نگرانی و بی خوابی٬ رفتارهای پرخاشگرایانه٬ نابسامانی های روانی سالمندان٬ عقب ماندگی هوشی٬ درمان خانواده٬ رابطه تن و روان٬ و روشهای آرامش بخش روانی منعکس است. آخرین کتاب استاد شاپوریان که در حال حاضر در زیر چاپ می باشد «نیمرخ شخصیتی حافظ» است. متأسفانه٬ در همان روز که آخرین نسخهً تصحیح شده متن کتاب را برای ناشر آن در تهران (بنگاه انتشاراتی رشد) ارسال داشتند٬ ایشان دچار حمله قلبی ناگهانی شدند واجل مهلت نداد که آخرین اثر خود را به صورت چاپ شده ملاحظه کنند. به نظر نگارنده که نسخهً پیش از چاپ این کتاب رامطالعه کرده است٬ نگارش چنین کتابی تنها از دست انسان فرهیخته و اندیشمندی٬ همچون استاد شاپوریان٬ ساخته است که نه تنها تسلط ژرف به دانش روانشناسی و علوم اجتماعی داشته٬ بلکه از آگاهی گسترده هنر شعر و ادبیات فارسی و اندیشه های عرفانی وعلاقه ای ویژه به حافظ لسان الغیب و عشق به غزلیات او برخوردار بوده. در این کتاب که با نگارشی زیبا تهیه شده است٬ علم روانشناسی با هنر شعر و ادبیات و اندیشهً عرفانی- فلسفی به گونه ای بی نظیرو کشش آفرین با یکدیگر تلفیق یافته اند. کتاب با اشاره ای به مکتب روانشناسی گشتالت (Gestalt) ٬که مورد توجه خاص دکتر شاپوریان بود٬ اینگونه آغاز می شود: « حافظ در حافظهً فرهنگ ایرانی یک گشتالت ناتمام است وهمین راز ماندگاری اوست.» به خاطر دارم که استاد شاپوریان در کلاس مکتب روانشناسی٬ علاقه ویژه خویش را به مکتب روانشناسی گشتالت- که در آلمان٬ در محل تحصیلات دکترای روانشناسی ایشان پای گرفت- پنهان نمی کرد و معتقد بود که بسیاری از انگیزه های رفتاری انسان با تئوری های مکتب گشتالت قابل توجیه است. بنابراین غیر قابل انتظار نیست که استاد شاپوریان٬ آخرین اثر خود را با توجه به تئوری روانشناسی گشتالت آغاز کند و درتمام ۱۲ فصل کتاب پیروزمندانه بر آن باشد که نشان دهد اصل پایه ای مکتب گشتالت ( کل بیشتر از مجموع اجزاء تشکیل دهنده اش می باشد) در غزل های حافظ بکار رفته است. به دلیل اینکه تمامیت (گشتالت) اندیشه حافظ در هر غزل او٬ فراتر از مجموع کلماتی است که ابیات هر غزل و در نهایت دیوان غزلیات او را تشکیل می دهد. به گفته استاد شاپوریان٬ حافظ از پدیدهً «زیگارنیک» (Zeigarnik) آگاه بوده و از آن نیزدر غزل های خود استفاده کرده است. پدیدهً زیگارنیک که در روانشناسی گشتالت مورد مطالعه قرار گرفته است٬ حاکی از این است که انسان تمایل به آن دارد که امور حل نشده را بیش از امور حل شده درذهن خود نگاه دارد. به نظر استاد٬ آ نچه که باعث ماندگاری اشعار حافظ در ذهن خوانندگانش میشود این است که: «حافظ ذهن ما را با رمز و راز واژه های خود در اختیار گرفته است و رابطه ای نامرئی و ابهام انگیز بین خود و خواننده اشعارش برقرار می کند.» روانشناسی به عنوان دانش توصیف رفتار انسان و انگیزه های آگاهانه ونا آگاهانهً رفتار تعریف شده است. هنر شعر نیز بیان احساس انسان است که حاصل انگیزه های آگاهانه ونا آگاهانه میباشد. بدین ترتیب٬ به زعم استاد شاپوریان٬ روانشناسی وشعر در توجیه رفتار واحساس وپندار انسان دارای یک فصل مشترک هستند که همانا انگیزه های یاد شده اند. در توصیف این امر٬ استاد شاپوریان خاطر نشان میکند که محبوبیت حافظ «لسان الغیب» در این است که اشعارش همچون آزمون های فرافکن (Projective Test) منعکس کنندهً ضمیر آگاه و نا آگاه هر صاحب دلی است که از روی صدق و صفا با دیوان او فال میگیرد تا بلکه انگیزهً درون خود را در آینه اشعارش بیابد. (آزمونهای فرافکن در روانشناسی ارزشیابی شخصیت٬ شامل شکلهای غیر مشخصی است٬ همانند لکه های مرکب٬ که برداشت شخص از چگونگی آنها به گفته روانشناسان شخصیت٬ حاکی از انگیزه های آگاهانه ونا آگاهانهً ضمیر اوست.) دکتر شاپوریان در پویای رابطه حافظ و خواننده اشعارش به این اشاره می کند که هر شکسته دلی که راز پنهان ضمیر ناخوداگاه خویشتن را در غزلیات حافظ جستجو می کند٬ بر اساس محتوای ضمیر خود می تواند مرهمی برای دل شکسته خویش بیابد و در این پویش روانی با رضایت خاطر به حافظ شیرین سخن آفرین بگوید٬ و به همین دلیل است که حافظ شیرین سخن را « لسان لغیب» لقب داده اند. علاوه
بر این٬
اعتقاد به
حافظ و به پیش
بینی فال او
میتواند برای فال
گیرنده پی آمد
واقعی در بر
داشته باشد.
زیرا که در
روانشناسی
اجتماعی
پدیده ای وجود
دارد که آن را
«پیش بینی خود
ساز» در روانکاوی شخصیت حافظ٬ استاد شاپوریان از روش تحلیل فرآورده های هنری استفاده میکند. این روش برای نخستین بار توسط زیگموند فروید (Sigmund Freud) بنیانگذار مکتب روانکاوی به کار برده شد. از این بررسی٬ استاد چنین نتیجه گیری میکنند که: « در حقیقت چهار صد و نود وپنج غزل حافظ که دراختیارماست در حکم ۴۹۵ تابلو و تصویر زندگی شخصی و اجتماعی اوست که منعکس کننده تمام واکنشهای رفتاری و کلامی اش در درازای زندگی هفتاد ساله اش می باشد.» بر اساس متن غزلهای حافظ٬ استاد شاپوریان حافظ را فردی درون گرا (Introvert) قلمداد می کند که تمایل به گوشه نشینی وپرهیز ازجماعت از ویژگی های چنین شخصیتی است. ولی در عین حال به تحلیل استاد شاپوریان٬ حافظ شیرین سخن مورد توجه دیگران نیز بوده است و علی رغم شخصیت درون گرای خود با دیگران نیز در متن جامعه در تماس بوده است. تماس
با دیگران از
ویژه گی های
شخصیت برون
گرا (Extrovert)
است که با شخصیت
پایه ای درون
گرای حافظ در
تعارض بوده
است و این
تعارض روانی (Conflict)
دراشعار
حافظ منعکس
است. برای
مثال٬ اشاره
میشود به بیت
احترام استاد شاپوریان به حافظ و عشق او به غزلیات حافظ در کل متن کتاب منعکس است و در نهایت٬ همانند هر صاحب دل شیفته حافظ٬ به او پناه می برد و در خلوت نشست خود با حافظ به درد دل می نشیند و کتاب «نیمرخ شخصیتی حافظ» با آن پایان می یابد.
یاد استاد گرامی باد.
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دکتر محمد رضا حجّت |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
برگزیده هایی از آثار دکتر رضا شاپوریان:
|